داستان :
نیسان آبی داستان جمشید و رضا است ، داستان دو دوست قدیمی است که روزی عاشق دو خواهر به نام های زری و پری شدند و با آنها ازدواج کردند. جمشید به جمشید هاشم پور و نیسان آبی او علاقه مند است. رضا هم عاشق شعر است و در خواب شاعر معروفی است! جمشید روی نیسان خود کار می کند و ریال را روی ریال می گذارد تا چرخ زندگی اش را بچرخاند ، که البته سخت هم می چرخد ، رضا نیز به دنبال فرصتی برای بهبود اقتصاد زندگی خود و به دست آوردن شغل بهتر است! البته ، داستانهای زندگی جمشید و رضا متوقف نمی شود و همیشه در مورد رویدادهای کوچک و بزرگ است ، رویدادهایی که لحظات شیرین و گاهی غم انگیز را رقم می زند! نیسان آبی داستان جیب های خالی است و پول داستان عشق و علاقه داستان خیانت و وفاداری است و از همه مهمتر آبی نیسان داستان خانواده و خانواده و خانواده است.